سفارش تبلیغ
صبا ویژن























عاشقانه های میامین و سایه ♥♥پسرجنوبی ودخترشمالی

لحظه دیدار نزدیک است

باز من دیوانه ام ، مستم

باز میلرزد دلم ،دستم

باز گویی در جهان دیگری هستم

های !نپریشی صفای زلفکم را دست!

وآبرویم را نریزی دل !

ای نخورده مست

لحظه دیدار نزدیک است.......

                                    


نوشته :سایه


نوشته شده در پنج شنبه 90/12/18ساعت 11:26 عصر توسط میامین ♥♥سایه نظرات ( ) |

چشمهایم را قربانی میکنم
شاید بی واسطه بیایی و دستهایت آشیانه مهر شوند میدانی ...........

گنجشکها هم عاشق میشوند و گر نه هر صبح برای که بال میگشایند ؟!

آسمان نیز باید عاشق باشد که این چنین بی مضایقه میبارد بگذار آنقدر از
تو پر شوم که دیگر جایی برای خودم نماند . گاهی وقتها که به دلم سرک
میکشم فقط تویی و تو......

نمی دانم چرا اینقدر برای من بزرگی و من چرا اینقدر به مهربانیت عاشقم

حرفهای تنهاییم اگر یه گوش تو نرسد چقدر بیچاره ام

راستی اگر ستاره ای نباشد به کدام روشنی باید دل بست؟!

همیشه باید یه چیز بزرگ باشه یک حضور بزرگ یه حس خوب که همیشه

به بهانه اش زنده ای و من ایمان دارم که همان چیز بزرگ و عزیزی و از

هوای بودن توست که نفس میکشم دستهای من حضور تو را فریاد می زنند
♥دوستت دارم سایه♥

نوشته شده در سه شنبه 90/12/16ساعت 10:25 عصر توسط میامین ♥♥سایه نظرات ( ) |

روزهاییکه بارون میاد هرچندتا دونه که تو بارون جمع کردی


                                 دوستم داری..........

 


هرچندتا که نتونستی جمع کنی من


                                 دوستت دارم......................



نوشته شده در یکشنبه 90/12/14ساعت 12:30 صبح توسط میامین ♥♥سایه نظرات ( ) |

 

  به که گویم

که عاشقم،که دل باخته ام

به که گویم

که ریشخندم نکند

که خنجرسرزنشش را به چشم نگرانم فرو نکند

کنارساحل می روم

فقط به دریامی گویم

فریاد می زنم.فغان می کنم

بی توسرگردان زمانم

پریشان لحظه هایم

...

دریا مرامی فهمد

ازغصه بی تاب می شود

به تلاطم می افتد

بافریادم می خروشد

با اشک هایم می رقصد

برپاهای برهنه ام.به مستی بوسه می زند

دلداری ام می دهد

آهسته در گوشم نجوامی کند

به کسی نگو!

هروقت به انتها رسیدی آغوش من برایت باز است

من تا ابد تو را و قلب عاشقت را در خود جای خواهم داد

...

از وحشت کلامش یک قدم به عقب می روم اما!

 

از هم اکنون به پیشنهادش می اندیشم!

مجموعه شعر :  نازیلا نوبهاری



نوشته شده در چهارشنبه 90/12/10ساعت 11:54 صبح توسط میامین ♥♥سایه نظرات ( ) |

دنیایم را میدهم برای لبخندت ،

            هراسی نیست شاد که باشی دوباره دنیا

                                                          از آن من است...



نوشته شده در چهارشنبه 90/12/10ساعت 1:41 صبح توسط میامین ♥♥سایه نظرات ( ) |

اگه تا روز قیامت داشتنت نباشه قسمت


 چشم به راه تو میمونم با دلی پر از صداقت . . .


 

واسه مشق شبت 100 بار بنویس :


           اونی که فکرش رو نمیکنی همیشه به یادته . .


نوشته شده در دوشنبه 90/12/8ساعت 11:37 عصر توسط میامین ♥♥سایه نظرات ( ) |

عشق از دوستی پرسید؟ تفاوت من و تو در چیست؟


دوستی گفت:من دیگران را با سلامی آشنا میکنم و تو با نگاهی.


من آنها را با دروغ جدا میکنم و تو با مرگ....

آرام بخوان ، چون آهسته نوشتم

                       با دل بخوان ، چون با دل نوشتم:

                                                            دوستت دارم . . .

 


نوشته شده در یکشنبه 90/12/7ساعت 9:22 عصر توسط میامین ♥♥سایه نظرات ( ) |

سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،


نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه می گذرند ،


پس  بشنو ای عزیز صدای دلتنگی مرا !


 

 

 

 

 



نوشته شده در یکشنبه 90/12/7ساعت 9:5 عصر توسط میامین ♥♥سایه نظرات ( ) |

سلام به میامین عزیزم که بالاخره لطف کرد و اومد یه


سر به وبلاگمون زدبووووس


میخواستم بگم منم خیلی دوستت دارم دوست داشتن


ولی قول بده دیگه یاد من میکنی اشک نریز لطفا"گریه‌آور


باشه عزیزم؟


میفهمم نگرانیت از چیه ولی خدابزرگه یادت که نرفته


قرار شد به اون توکل کنیم


و بذاریم زمان مشکلمونو حل کنه انشاالله....


برای دیدنت لحظه شماری میکنم اگه بدونی تو دلم


چه خبره؟؟حالا.....!!بووووس


نوشته شده در یکشنبه 90/12/7ساعت 12:24 صبح توسط میامین ♥♥سایه نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم

أهـــــــــــــــــــلاً وسهـــــــــــــــــــــلاً
نصافحکم والحب اکفنا .. لنهدیکم أجمل معانینا ..
ونغرف من همس الکلام أعذبه .. ومن قوافی القصید أجزله ..
ومن جمیل النثر .. أروعه .. بین مد وجزر .. وفی امواج البحر ..
نخوض غمار الکلمة .. فتجرفنا سفینة الورقة .. تجدفها اقلامنا ..
لتحل قواربکم فی مراسینا .. فنصل معاً نحو شواطىء اروع ..
لا نریدک ضیـف بل صاحب الدار
حیاک الله فی منتداک وعلى الرحب والسعة
نأمل تواصلک الدائم معنا


نوشته شده در یکشنبه 90/12/7ساعت 12:12 صبح توسط میامین ♥♥سایه نظرات ( ) |

   1   2      >

آخرین مطالب
» نگاه تو...........
چشم چشم ذو ابرو...........!
تبریک
تولد.
تولد
بود و نبود...
قلب شکسته........
کنارم هستی و....
تنهایی یعنی..........
حجم تنهایی من.....
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com